Radio Cafe Podcast - پادکست راديو کافه
Radio Cafe Podcast - پادکست راديو کافه
اسطوره ای به نام بیژن پاکزاد
سلام؛ من پوریا عبدی پور هستم و تو این اپیزود میخوام از سلطان تجملات، یک افسانه، چهره ی پر رمز و راز دنیای مد و مهمتر از همه، یک هموطن صحبت کنم ... مردی که تعیین میکرد، بسیاری از پادشاهان دنیا، چه لباسی رو باید برای پوشش انتخاب کنن ... این شخصیت افسانه ای، کسی نیست جز، بیژن پاکزاد ...
با ما باشید
اثر:
پوریا عبدی پور
سلام؛ من پوریا عبدی پور هستم و تو این اپیزود میخوام از سلطان تجملات، یک افسانه، چهره ی پر رمز و راز دنیای مد و مهمتر از همه، یک هموطن صحبت کنم …
مردی که تعیین میکرد، بسیاری از پادشاهان دنیا، چه لباسی رو باید برای پوشش انتخاب کنن …
این شخصیت افسانه ای، کسی نیست جز، بیژن پاکزاد …
با ما باشید
بیژن عزیز ما در ۱۵ فروردین سال ۱۳۱۹ در تهران و توی یک خانواده ی ثروتمند که فرهنگ پولسازی و ثروت آفرینی توش نهادینه شده بود به دنیا اومد …
پدر بیژن که تاجر بود، بسیار برای تحصیلات بچه هاش ارزش قائل بود و تمام تلاشش این بود که بچه هاش بتونن از بهترین تحصیلات بهره مند باشن و این روند از اولین فرزند خانواده که بیژن بود، ادامه داشت و حتی بقیه ی خواهر و برادرهای بیژن هم همگی از تحصیلات عالیه بهره بردن و در حال حاضر همگی در شرایط بسیار خوبی در آمریکا و اروپا کار و زندگی میکنن.
با همین دیدگاه، پدر بیژن - جناب پاکزاد بزرگ - بیژن رو برای گذروندن تحصیلات دوران راهنمایی و متوسطه به مدرسه اعیان Le Rossi توی کشور سوئیس فرستاد که این مدرسه پایگاه و جایگاه تحصیل فرزندان بسیاری از بزرگان، اعیان و شاهزاده های دنیا بوده و هست؛ ساختمان مرکزی این مدرسه در شهر Rolle سوئیس هست و کمپ زمستانی این مدرسه هم در دهکده بسیار زیبای Gstaad واقع شده که پیست اسکی این دهکده، در سطح جهانی بسیار زیبا و معروف هستش …
برای تحصیل تو مقطع دبیرستان، بیژن رشته مهندسی شیمی رو انتخاب کرد که این رشته بعدا خیلی به دردش خورد و باعث شد که یک جایزه ی مطرح بین المللی آی جی نوبل رو باهاش کسب کنه… بعد از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه، بیژن میل و کشش بسیار زیادی به سمت لباسهای شیک و طراحی اونها پیدا کرد که این موضوع باعث شد که بره و دوره های طراحی مربوطه رو بگذرونه و در نهایت مدرک طراحی لباسش رو از دانشگاه مطرح میلز شهر سن گالن سوئیس اخذ کنه …
بعد از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه میلز، بیژن تصمیم گرفت که به ایتالیا بره و برای اولین بار، شانس خودش رو توی دنیای پر زرق و برق و رنگارنگ لباس امتحان کنه … همین تجربه ی گرداندن یه کسب و کار لباس تو ایتالیا باعث شد تا با کلی برند و تأمین کننده های مختلف لباس آشنا بشه و حتی با بازدیدش از شهر فلورانس، با فن و در اصل هنر عطرسازی آشنا بشه … موضوعی که بعدها تونست با گذروندن دوره های عطر سازی، یکی از بهترین عطرهای دنیا رو بسازه …
بیژن بعد از گذروندن دوران خوش و پربارش تو اروپا، تصمیم گرفت برگرده ایران و کسب و کار لباسش رو تو ایران ادامه بده …
اولین مغازه لباس فروشی بیژن، بوتیک مدرنی بود به اسم پلنگ صورتی که در بلوار الیزابت (که به احترام ملکه الیزابت انگلیس نامگذاری شده بود) و الان اسمش بلوار کشاورز هستش، پایه گذاری شد … که افتخار بیژن این بود که پلنگ صورتی، اولین بوتیک خارج از خرازی تو تهران هستش که فروش لباس رو به سبک و سیاق جدیدی دنبال میکنه …
بعد از افتتاح پلنگ صورتی، بیژن جوان ما که حالا اسم و رسمی برای خودش دست و پا کرده بود و همیشه نگاهش به اون بالا بالاها بود، خیز برداشت و تصمیم گرفت که اعیان و اشراف و حتی خانواده ی سلطنتی رو مشتری خودش بکنه …
این شد که رفت و در خیابان شاه عباس که الان اسمش خیابان قائم مقام فراهانی هستش، به همراه شریک ایتالیاییش بوتیک بسیار مجلل سسیل جی رو راه اندازی کرد؛ بله این بار هم تیرش به هدف نشست و با هوشمندی ای که داشت، لباسهای برند Nicolo Blasi رو برای فروش انتخاب کرد و این بار مشتریهاش آدمهای قدرتمند و ثروتمندی بودن از تجار مطرح، اعضای دربار، سران ارتش و حتی خاندان سلطنتی؛
بیژن هوشمند ما، توی انتخاب و فروش محصولاتش اینقدر محترم و حساب شده عمل کرد که تونست اعتماد اعضای دربار رو به دست بیاره که ثمره این اعتماد، این شد که تونست لباسهاش رو تن شاهنشاه ایران - محمد رضا شاه پهلوی - هم بکنه و بعد از این اتفاق دیگه همه برای خریدن لباس از بوتیک سسیل جی بیژن پاکزاد سر و دست میشکوندن …
اما باز هم براش کافی نبود … سقف ایران براش کوتاه بود … بیژن بلند پرواز ما خیلی بیشتر میخواست، دنیا رو میخواست …
این شد که به فکر فروش کسب و کارش تو تهران افتاد و نهایتا تو سال ۱۳۵۲، یعنی ۵ سال قبل از انقلاب توی ۲۹ سالگی، چمدونش رو برداشت و رفت دنبال آرزوها و پیمودن افسانه ی شخصیش …
شاید تا اینجای داستان پیش خودتون بگید، خب آدم پدر پولدار داشته باشه معلومه که موفق میشه؛ چند تا دوست پولدار دور و برتون دارید و دیدید که تونسته باشن با استفاده از هوش خودشون و سرمایه ی پدرشون یه کسب و کار موفق راه بندازن … اما به هیچکدوم از اینها وابسته نشن و علیرغم موفقیت کاری زیادشون، و بدون وابستگی به کسی اینقدر شجاع باشن که برن دنبال آرزوها و افسانه ی شخصیشون و یه جای دیگه بخوان از صفر شروع کنن؟
بله مثل خیلی از آدمهای شجاع، جاه طلب و موفق دیگه ی دنیا، بیژن هم رفت دنبال اون چیزی که واقعا دلش میخواست و خواب رو از چشمهاش ربوده بود …
بیژن برای زندگی شهر لس آنجلس رو انتخاب کرد و بعد از تحقیق و مشورت زیاد، در نهایت یک پارکینگ رو به عنوان مقر کسب و کار جدیدش که تو خیابان Rodeo Drive واقع شده بود انتخاب کرد … همان دورانی که بیژن در گیر و دار جستجو و انتخاب محل بوتیک در شهر لس آنجلس بود و با آدمهای زیادی داشت رایزنی میکرد، با شخص متمولی به نام داریوش محبوبی آشنا شد و جالبه بدونین که ایشون صاحب بیش از نیمی از املاک خیابان Rodeo Drive هم هستن … نتیجه ی این آشنایی هم این بود که داریوش محبوبی اولین شخصی بود که روی کسب و کار بیژن سرمایه گذاری کرد و به بیژن کمک کرد تا با قدرت بیشتری بیزینس جدیدش رو راه اندازی کنه …
نتیجه کار این شد که بعد از ۳ سال از رسیدن بیژن به لس آنجلس نهایتا توی سال ۱۳۵۵ یا ۱۹۷۶ میلادی، خانه ی مد بیژن که بعد از ۲ سال ساخت، حالا دیگه تبدیل به یک کاخ تو خیابان Rodeo Drive شده بود، افتتاح شد …
یک کاخ دو طبقه که به سبک مدیترانه ای طراحی شده بود و با رنگ زرد زیبا و گلدانها و گلهای بسیار خوشرنگ و زیبایی که آرایشش کرده بودن، منظره ی بسیار چشم نوازی رو در گرانترین محله ی خرید دنیا بوجود آورده بود …
کاخ زیبایی با دیوارهای زرد خوش رنگ، لباسهای مردانه ی رنگی بسیار چشم نواز، کاپشنهای چرم کروکودیل و کانگورو، کفشهای کروکودیل ۱۵۰۰۰ دلاری و پالتو پوستهای چین چیلای ۱۲۰ تا ۲۵۰ هزار دلاری؛ در کنار لوستر باشکوه سفید و قرمزی که با ۱۲۵۰ عدد از شیشه های سفید و قرمز عطرهای اختصاصی بیژن درست شده، اتاق پرو بسیار بزرگ که درِ اون اتاق، در اصل درِ یک کمد لوکس و بزرگ به جا مانده از قرن ۱۸ میلادی فرانسه بود و در انتها پلکان بسیار با شکوه با دستگیره های چوب آبنوس که مشتریهای مشتاق بیژن رو برای دیدن لباسهای بسیار متفاوت، گرانقیمت و اختصاصی بیژن در طبقه دوم از همون ابتدا جادومی کرد …
کاخ بسیار زیبا و دلنشینی که نگین بوتیک های خیابان Rodeo Drive بود و در عین حال برای هر کسی قابل دسترس نبود …
به این دلیل که خانه بیژن دستور العملی رو سرلوحه ی کارش قرار داده بود که در اون زمان هیچ برندی جرأت انجام اون کار رو نداشت و ریسک بسیار بزرگی بود … بله، بیژن پاکزاد بر اساس تجربه ی گرانبهایی که از فروش لباس به اعیان و اشراف و خاندان شاهنشاهی در تهران پیدا کرده بود، حالا با اعتماد به نفس بیشتر و یاد گرفتن قاعده های بازی بزرگان، برنامه ای چیده بود که نمیخواست هر کسی مشتریش باشه؛ و با توجه به خاطراتی که از آمریکای اون روزها تعریف میکرد، همیشه میگفت خیلی از مردها رو میدیدم که درآمدی بیش از ۱۰۰ هزار دلار دارن، اما بسیار مسخره لباس میپوشن …
برای همین تصمیم گرفته بود که مشتری های خانه ی بیژن رو خودش انتخاب کنه و بازدید از اونجا صرفا بر اساس تعیین وقت قبلی امکان پذیر بود … همین عامل هم باعث شده بود که این رویه ی جدید کاری مثل بمب تو لس آنجلس و بعد آمریکا و دنیا صدا کنه …
بیژن متخصص و استاد بلامنازع طراحی و تولید لباسهای ساده، شیک و فوق العاده با کیفیت بود. بر خلاف برندهای مطرح دنیا، اون هیچ وقت برای معرفی محصولاتش فشن شو برگزار نکرد … چون لباسهاش برای مردم عادی دوخته نمیشدن و بوتیک بیژن، تنها برندی هستش که برای ورود به بوتیک باید از پیش از یه سری فیلتر رد شده باشین و بدون وقت قبلی نمیتونین وارد اونجا بشین …
بله، اون به مردم عادی لباس نمیفروخت … در بین ۴۶.۰۰۰ مشتری برند بیژن، شاهان، افراد فوق العاده ثروتمند، نخست وزیرها، رؤسای جمهور و خانواده های سلطنتی بودن …
بیژن ۳۶ رئیس جمهور و بسیاری از مردان تأثیر گذار دیگر در سراسر دنیا رو ملبس کرده و از مطرحترین این چهره ها میشه به به پنج رئیس جمهور آمریکا یعنی: رونالد ریگان، جرج بوش پدر، بیل کلینتون، جرج بوش پسر و باراک اوباما اشاره کرد … البته دونالد ترامپ هم تا زمانی که شعبه خیابان پنجم نیویورک بیژن (که این خیابان پنجم نیویورک هم یکی دیگه از گرونترین خیابانهای دنیا هست) بسته نشده بود، مشتری برند بیژن بود …
از دیگر مشتریان قدرتمند و اثرگذار بین المللی بیژن هم میشه به ولادیمیر پوتین، تونی بلیر (نخست وزیر سابق انگلستان)، نجیب رزاق (نخست وزیر سابق مالزی)، بنیامین نتانیاهو، آریل شارون، صاحب کمپانی سامسونگ و بیل گیتس اشاره کرد …
همچنین بسیاری از بازیگران سرشناس هالیوود هم مشتری برند بیژن بودن که از مطرح ترینهاشون میشه از آرنولد شوارتزنگر، آنتونی هاپکینز و تام کروز نام برد…
و مهم تر از همه، خیلی حرفه که طراح باشی و بتونی لباسهات رو تن طراحهای فوق العاده ای مثل:اسکار دلا رنتا، تام فورد و حتی جیورجیو آرمانی افسانه ای بکنی …
در میان تمام قاب عکسهایی که از چهره های مطرح دنیا توی بوتیک بیژن هست، یک عکس بسیار نظر من رو جلب کرد و اون عکس در اصل، یک پرتره ی خانوادگی از خانواده ی بوش هستش که تمام مردهای خانواده کت و شلوار و کراوات، بیژن رو پوشیده، و خانمهای خانواده هم عطر اختصاصی اونو استفاده کرده اند…
لازم به توضیح هستش که بیژن بسیار به خانواده ی بوش نزدیک بود و حتی خانواده های بیژن و بوش، یک سفر تفریحی به مکزیک رو در کنار همدیگه گذروندن…
بیژن همچنین با اعضای خاندان سلطنتی عربستان هم رابطه ی نزدیکی داشته و هنگام تعریف خاطراتش، به روزی اشاره میکنه که سال ۱۳۵۷ در حال آماده سازی و تحویل لباس ولیعهد عربستان بوده و ولیعهد عربستان حین پروِ لباسش به بیژن میگه که شاه ایران دو هفته ی دیگه ایران رو ترک میکنه و انقلاب میشه! و دقیقا همین اتفاق هم می افته …
تبلیغ اصلی برند بیژن این بود که، من گرانقیمت ترین لباسهای دنیا رو تولید میکنم …
رمز موفقیت بیژن این بود که میگفت کارهای من، کارهایی هستن که در عین سادگی، بسیار خوش رنگ هستن و با بالاترین کیفیت تولید میشن؛ چون در تولید محصولات من، به همه ی جزئیات دقت میشه …
اون می گفت: مشتریهای من مردهای فوق العاده قدرتمند و باهوشی هستند؛ و اگه حاضرن دو برابر پولی که میتونن برای خرید کت و شلوار از برندهایی مثل: Brioni و Armani بدن، بخاطر حس احترام و توجه به جزئیاتی هستش که همیشه در کلکسیونهای من دیده میشه … لازمه توضیح بدیم که برای خرید یک دست کت و شلوار برندهای مطرح و گرانقیمتی که الان راجع بهشون صحبت کردیم، باید چیزی در حدود ۱۲۰۰۰ دلار پرداخت کنیم … اما یک دست کت و شلوار لوکس برند بیژن ۲۵۰۰۰ دلار قیمت داره … یا مثلا برای خرید یک عدد از کراواتهای بیژن باید ۱۰۰۰ دلار پرداخت کنیم … بارها پیش اومده که مشتری های بیژن وقتی داشتن از بوتیک ایشون بیرون می آمدن، جمع مبلغ لباسهایی که سفارش داده بودن، یک میلیون دلار شده!
بیژن اینقدر توی کارش ایده آل گرا و سختگیر بود و به جزئیات دقت میکرد، که سرانجام برای اینکه پارچه هایی که واقعا به دلش مینشستند رو بتونه داشته باشه، رفت و یک کارخانه ی نساجی در ایتالیا خرید و با اینکار باز هم به هدف اون روزهاش که همه چی باید در نهایت کیفیت و توسط خود برند تولید بشه، نزدیکتر شد …
خرید این کارخانه ی نساجی به اون کمک میکرد که بتونه دقیقا اون تنالیته ی رنگی و طرح و جنس پارچه هایی که دلش میخواست تولید کنه، وعلاوه بر اون، وقتی که سؤقصد نافرجام رونالد ریگان رئیس جمهور اون روزهای ایالات متحده اتفاق افتاد، بیژن بیشتر تلاش و تحقیق کرد و تونست کت و شلوارهایی تولید که جنس پارچه هاشون ضد گلوله بود …
موقع تهیه ی سناریوی این اپیزود، وقتی مصاحبه ی خبرنگار تلویزیون مطرح NBC آمریکا رو با بیژن میدیدم، اون لحظه هایی که بیژن در حال معرفی و نشان دادن لباسها به خبرنگار بود و از اون میخواست که جنس پارچه و آستر لباسها رو برای تجربه کیفیت فوق العاده شون لمس کنه، دیدن چهره ی متعجب، از خود بی خود شدن و حالت نزدیک به ارگاسم این خبرنگار حرفه ای از لمس پارچه ها بسیار جالب بود!
بیژن پرکار ما، در کنار طراحی لباس و وقت زیادی که باید برای ۴۶.۰۰۰ مشتریش میگذاشت، همچنین تو زمینه های طراحی عطر، جواهرات، ماشین و حتی اسلحه های کلکسیونی هم مشغول بود…
اون عطر اختصاصی خودش رو تولید کرد که مورد پسند همه واقع شد و حتی باربارا بوش، بانوی اول سابق آمریکا و همسر جرج بوش پدر، به شدت عاشق اون عطر بود؛ تا زمانی که بیژن در بینمون بود، سالی ۶ میلیون نسخه از عطرهای اختصاصیش در سراسر دنیا فروش رفته بود …
همچنین سال ۱۹۹۶، سالی بود که بیژن با مایکل جردن، فوق ستاره بسکتبال دنیا، همکاری ای رو شروع کرد که ثمره ی این همکاری عطر اختصاصی مایکل جردن بود که حسابی تو دنیا سر و صدا کرد و جزو عطرهای تجاری موفق و پرفروش اون سال بود…
همیشه وقتی میخواستن از تبلیغات بیژن صحبت کنن، به جای استفاده از لغت Advertising از واژه Shockvertising (تبلیغات شوکه کننده) استفاده میکردن - به این علت که هر کمپین تبلیغاتیش مثل بمب صدا میکرد … بیژن در مجموع، رقمی در حدود ۲۰۰ میلیون دلار برای کمپینهای تبلیغاتیش تا سال ۲۰۱۱ پرداخت کرده بود …
تو سال ۲۰۰۰ همزمان با نو شدن قرن، بیژن کمپین تبلیغاتی ای رو با Bella که یه مدل خانم بسیار سنگین وزن و گوشت آلو بود راه انداخت. اما چون از نظر خیلی از روزنامه ها و همینطور مجلات مطرح دنیای مد که اکثرا در نیویورک بودن، تصویر یک خانم برهنه ی سنگین وزن که از پشت ازش عکس گرفته شده بود، تصویر زیبایی نبود و هیچکدوم اجازه چاپ این تبلیغ رو به بیژن ندادند…
اما بیژن که مثل همیشه نه شنیدن تو کارش نبود، به جستجو و صحبت با مجلات مختلف ادامه داد و در نهایت خانم Tina Brown صاحب مجله Talk پذیرفت که این آگهی رو چاپ کنه و بعد از اون، همه روزنامه ها و مجله هایی که از چاپ این تبلیغ خودداری کرده بودن، برای چاپ این تبلیغ سر و دست میشکوندن و این کمپین تبلیغاتی مثل بمب تو دنیا صدا کرد …
این تبلیغ در اصل الهام گرفته شده از آثار نقاشان مطرحی مثل: فرناندو بوترو، هنری ماتیس و پیتر پاول روبن هست که بیژن تابلوهای زیادی از کارهای فرناندو بوترو رو خریده بود که در خانه و بوتیکش، خودنمایی میکردن …
خیلی جالبه بدونین که دانشگاههایی مثل Yale - UCla - New York و Stanford تو دوره های مارکتینگ و بازاریابی ای که برگزار میکنن، متد و شیوه ی بازاریابی بیژن رو هم تدریس میکنن … این موضوع به این معناست، که شیوه ی بازاریابی و جذب مشتری برند بیژن، اینقدر مورد پسند و تحسین واقع شده که در این زمینه تحقیق شده و کتابها نوشته شده که در نهایت روش فروش ایشون در معظم ترین دانشگاههای دنیا داره تدریس میشه …
در کنار عشقی که به خانواده و کارش داشت، بیژن عاشق خرید و نگهداری اتومیبلهای لوکس و سفارشی بود و ایشون یه پارکینگ پر با ۲۳ تا از این ماشینهایی که تولید کمپانی های مختلفی مثل: رولز رویس، آستون مارتین، بوگاتی، فراری، مازراتی و … بودن، داشت …
اگه والنتینو طراح بزرگ، رنگ قرمز خودش رو داشت که به قرمز والنتینو معروف شده بود …
بیژن پاکزاد ما هم یه رنگ بسیار زیبا ی زرد بوجود آورده بود که به زرد بیژن معروف شده و از این رنگ تو خونه، بوتیک، لباسها، طراحی ها و حتی ماشینهایی که دوستشون داشت و هواپیمای شخصیش هم استفاده میکرد …
همیشه یه ماشین لوکس زرد بسیار خوشرنگ جلوی بوتیک بیژن تو خیابان Rodeo Drive پارک هست و در کنار عظمت بوتیک کاخ مانندش، این ماشینهای لوکس زرد رنگ که هنوز هم جلوی بوتیک پارک میشن، بهترین علامت برای نشون دادن، محل خانه ی مد بیژن هستن …
تنها طراحی که غیر از طراحان داخلی کمپانی Rolls Royce، با اون شرکت همکاری کرده بیژن هست که طبق توافق برند بیژن و کمپانی رولز رویس، بیژن ظرف ۱۱ ماه، یه کلکسیون ۳۰ عددی از اتومبیلهای مدل Phantom رولز رویس رو طراحی کرده که هر کدوم به مبلغ یک میلیون دلار قیمت گذاری شدن … بخاطر ارتباط فوق العاده بیژن با اشخاص ثروتمند و بانفوذ دنیا که مشتریش بودن، نصف این ماشینها، پیش از اینکه آماده بشن، توسط خود بیژن پیش فروش شده بودن…
جالبه بدونید که شرکت رولز رویس، بخاطر تخصص و قدرتی که در تولید اتومبیلهای لوکس داره، خودش غول مرحله آخر چرم و دکوراسیون اتومبیل هست و دقیقا همین موضوع ارزش درخواست همکاری اونها با بیژن رو بیشتر میکنه …
اگه عبارت Rolls Royce Phantom - Bijan Edition رو تو اینترنت جستجو بکنید، اتومبیلهای بسیار خوشرنگی رو میبینید که با رنگ زرد بیژن رنگ آمیزی شدن… همچنین بیژن برای نشون دادن اصالت و بزرگی زادگاهش از طرحهای بته جقه روی کاپوت و توی درهای این ماشین استفاده کرده…
بعد از کمپانی Rolls Royce شرکت Bugatti هم به بیژن درخواست همکاری میده و نتیجه ی این همکاری هم طراحی ۱۰ تا بوگاتی ویرون میشه که با رنگهای زرد و مشکی طراحی شدن و هر کدوم از این ماشینها، ۳ میلیون دلار قیمت گذاری و فروخته شدن …
بیژن ۲ بار ازدواج کرد که همسر اول ایشون Sigi Pakzad، یک دختر دو رگه ی سوئیس - آلمانی بود که همدیگه رو از دوران تحصیل بیژن تو اروپا و دهه ۷۰ میلادی میشناختن و ثمره ی این ازدواج دختر بزرگش Daniela Pakzad هستش که الان به همراه تک پسر بیژن، مشغول مدیریت بوتیک و برند بیژن هستن …
همسر دوم بیژن، Tracy Hayakawa طراح داخلی و مدل دو رگه ی ژاپنی - ایرلندی بود که تو سال ۱۹۸۶ با هم ازدواج کردن و ۹ سال بعد یعنی تو سال ۱۹۹۵ از هم جدا شدن…
ثمره ی این ازدواج هم دو فرزند به نامهای Nicolas و Alexandra هستن که نیک یا همون نیکلاس که الان همه جا با اسم Nicolas Bijan صداش میکنن، وارث و ادامه دهنده ی راه پدر شده …
و Alexandra هم در کنار حرفه ی مدلینگ، پروانه ی وکالتش رو گرفته و مشغول حرفه ی وکالته
بیژن به علت اینکه بعد از بیش از ۳۳ سال فعالیت در دنیای مد و توی خیابان Rodeo Drive شهر بورلی هیلزِ لس آنجلس، با لبخند همیشگیش، خلق خوشش و کمکهای زیادی که به جامعه ی ایرانیِ آمریکا و حتی ملیتهای دیگه ی آمریکا کرد، همیشه به عنوان یکی از نمادهای اصلی بورلی هیلز شناخته میشد و به همین دلیل شورای شهر و جیمی دلشاد، شهردار ایرانی - آمریکایی شهر بورلی هیلز، در مراسمی روز ۸ ماه می رو به نام روز بیژن پاکزاد و به احترام شخصیت محترم و موفق ایشون نامگذاری کردن …
برند بیژن و خالق افسانه ای اون، بیزن پاکزاد، جایزه های مطرحی رو هم دریافت کرده:
جایزه هایی از قبیل:
- *جایزه ی موفق ترین عطر مردانه سال ۱۹۸۸
- *جایزه ی بهترین بسته بندی عطر زنانه در سال ۱۹۸۸ (که شیشه این عطر، بیش از ۸۰۰ بار مورد بازبینی قرار گرفت، تا نهایتا توسط بیژن تأیید بشه)
- *جایزه ی iG Nobel شیمی در سال ۱۹۹۵ بخاطر استفاده نکردن از ماده ی دئوکسی ریبونوئیک اسید تو عطرهای بیژن؛ که یک ماده مضر برای بدن انسان هستش
- *جایزه ی آی جی نوبل، جایزه ای است از خانواده جوایز نوبل که به محققانی که در زمینه تحقیقاتی که غیر قابل دسترس به نظر میرسن، فعالیت میکنن، داده میشه …
- *جایزه بهترین کمپین تبلیغاتی دنیا در سال ۱۹۹۷ (همون سالی که از Bella تو تبلیغاتش استفاده کرد)
- *جایزه افسانه هنر و طراحی اوتیس در سال ۲۰۱۰
- *دکترای افتخاری هنرهای زیبا از دانشگاه American Liberty University
- *و
جایزه ی کارآفرین برتر سال از دانشگاه آکسفورد در سال ۲۰۱۱
نهایتا، در تاریخ ۱۴ آوریل سال ۲۰۱۱، بیژن افسانه ای وقتی که در خانه مد بیژن تو Rodeo Drive بود، متأسفانه سکته مغزی میکنه و یکی از رگهای مغزش از شدت فشار منفجر میشه و علیرغم عمل جراحی که روش انجام میشه، نمیتونه از حالت ریکاوری بیرون بیاد و سرانجام در ساعت ۸.۰۵ دقیقه صبح روز ۱۶ آوریل ۲۰۱۱، با این دنیا خداحافظی میکنه …
این صدای آرنولد شوارتزنگر بازیگر قهرمان مسابقات مستر امپیا، بازیگر هالیوود و فرماندار ایالت کالیفرنیا بود که پیام تسلیت خودش رو در مراسم خداحافظی بیژن خوند…
بسیاری از چهره های بین المللی دنیا، با شنیدن خبر فوت بیژن خیلی سریع خودشون رو به مراسم رسوندند، سخنرانی کردن و یا با ارسال پیام های تسلیتشون که توسط نیکلاس بیژن در مراسم خونده شد، همدردی و افسوس خودشون رو در از دست دادن بیژن ابراز کردن …
بعد از فوت پدر، نیکلاس بیژن - پسرش - با وجود سن کمی که داشته، امپراطوری مد بیژن رو به دست میگیره و تا همین امروز هم مشغول مدیریت اون هستش …
با تصمیم سه سهامدار اصلی این برند، یعنی سه فرزند بیژن پاکزاد، در سال ۲۰۱۶ با پیشنهاد گروه LVmH که غول مرحله آخر مد و فشن دنیا هست و بیش از ۷۵ برند مطرح دنیا رو تحت سرپرسی داره، برند بیژن به مبلغ ۱۲۲ میلیون دلار به این گروه فروخته شد … اما هنوز هم نیکلاس بیژن مشغول مدیریت این برند هستش و بیژن هنوز هم گرونترین برند لباس مردانه ی دنیاست …
گروه LVmH اسمش رو از مخفف نامهای تجاری مطرح دنیا یعنی، Louis Vuitton - Moet & Hennesey که بزرگترین شرکتهای گروه هستن گرفته و از معروفترین شرکتهایی که زیر مجموعه این غول دنیای مد و فشن هستن، میشه به شرکتهای:Christian Dior - Fendi - Givenchi - Loro Piana - Sephora - Tag Heuer و Bulgari اشاره کرد …
بیژن پاکزاد هم مثل هر انسان دیگه ای،با انتخاب هدف، برنامه ریزی،تلاش و بوجود آوردن توانایی جذب سرمایه تو خودش تونست موفق بشه … منظور از موفقیت در اینجا، اسم و رسم و موفقیت تجاری و مالی هستش…
اما چیزی که در اصل باعث این موفقیت شده، این بوده که یه روزی، بیژن تصمیم گرفته که عشقش رو دنبال کنه …
یادمون نره که بیژن تو سال ۱۳۵۲، هنوز وقتی که انقلاب نشده بود و تو بوتیک Nicolo Blasi در تهران لباسهاش رو به اعضای خانواده ی سلطنتی، دربار، ارتشبدها و افراد با نفوذ میفروخت، این کسب و کار رو ول کرد و رفت دنبال عشقش که طراحی و تولید لباسها، جواهرات و عطرهای خودش بود …
روند زندگی هیجان انگیز بیژن، در اصل یک یادآوری برای ماست که اگه واقعا دلمون میخواد خوشبخت باشیم، باید عشقمون رو دنبال کنیم و به قول کیانو ریوز برای عشقمون بجنگیم …
رادیو کافه هم ضمن اینکه از صمیم قلب آرزو میکنه که پیوسته سلامت، دلخوش و هر روز موفق تر باشید، بابت وقتی که برای این اپیزود گذاشتید، بسیار ازتون ممنونه و مشتاقانه ازتون خواهش میکه که:
لطفا خیلی خودتون رو دوست داشته باشید
لطفا خیلی قدر خودتون رو بدونین
یه دونه بیشتر از شما تو این دنیا نیست و حتما حتما لیاقت این رو دارید که بهترین ورژن خودتون باشید
فعلا